نوعی از قدح و پیالۀ شرابخوری، (برهان)، نوعی پیاله، صراحی بزرگ دراز که بصورت پای فیل سازند، (رشیدی)، پیلپا، گاوزر: تا بپای پیل می بر کعبۀ عقل آمده ست پیل بالا نقد جان بر پیل بان افشانده اند، خاقانی، ، حربه ای به شکل پای پیل که پیلپا نیز گویند، حربه ای است که اکثر و اغلب زنگیان دارند، (جهانگیری) (برهان)، گرزی است بصورت پای فیل، (رشیدی) : من صید آنکه کعبۀ جانهاست منظرش با من بپای پیل کند جنگ عبهرش، خاقانی، بگردن شتر اندر شراب زر بخشی بپای پیل گه خشم خصم فرسائی، مجیرالدین بیلقانی، ، صاحب مرض داءالفیل، (رشیدی)
نوعی از قدح و پیالۀ شرابخوری، (برهان)، نوعی پیاله، صراحی بزرگ دراز که بصورت پای فیل سازند، (رشیدی)، پیلپا، گاوزر: تا بپای پیل می بر کعبۀ عقل آمده ست پیل بالا نقد جان بر پیل بان افشانده اند، خاقانی، ، حربه ای به شکل پای پیل که پیلپا نیز گویند، حربه ای است که اکثر و اغلب زنگیان دارند، (جهانگیری) (برهان)، گرزی است بصورت پای فیل، (رشیدی) : من صید آنکه کعبۀ جانهاست منظرش با من بپای پیل کند جنگ عبهرش، خاقانی، بگردن شتر اندر شراب زر بخشی بپای پیل گه خشم خصم فرسائی، مجیرالدین بیلقانی، ، صاحب مرض داءالفیل، (رشیدی)
عقبه ای است دشوار برای رمی جمار، (فرهنگ رشیدی)، عقبه ای است بجهت رمی جمرات که یکی از اعمال حج است، (برهان)، مکانی است در راه مکه و در آنجا عقبه ای است که چون شیطان به آنجا رسد در بند می افتد، (از شرح خاقانی) (غیاث اللغات) : دست بالاهمت مردم که کرده زیر پای پای شیبی کان عقوبتگاه جای شیطان دیده اند، خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 96)، ساحت بستان سرای و بام قصرش کز علو کاخ و فرواره فراز لامکان آورده اند در عمود صبح پاشیبی بر این بر بسته اند وز بنات النعش آنرا نردبان آورده اند، مظهر؟
عقبه ای است دشوار برای رَمی جمار، (فرهنگ رشیدی)، عقبه ای است بجهت رمی جمرات که یکی از اعمال حج است، (برهان)، مکانی است در راه مکه و در آنجا عقبه ای است که چون شیطان به آنجا رسد در بند می افتد، (از شرح خاقانی) (غیاث اللغات) : دست بالاهمت مردم که کرده زیر پای پای شیبی کان عقوبتگاه جای شیطان دیده اند، خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 96)، ساحت بستان سرای و بام قصرش کز علو کاخ و فرواره فراز لامکان آورده اند در عمود صبح پاشیبی بر این بر بسته اند وز بنات النعش آنرا نردبان آورده اند، مظهر؟
صراحی بصورت پای شخصی سهیل نام و بعضی گفته اند که هر سه نوع پیاله (یعنی پای ترسا و پای پیل و پای سهیل) است. (فرهنگ رشیدی) : پای سهیل از سر نطع ادیم لعل فشان بر سر در یتیم. نظامی
صراحی بصورت پای شخصی سهیل نام و بعضی گفته اند که هر سه نوع پیاله (یعنی پای ترسا و پای پیل و پای سهیل) است. (فرهنگ رشیدی) : پای سهیل از سر نطع ادیم لعل فشان بر سر در یتیم. نظامی
گل گیاهی هندی است و آن سه گونه میباشد، رای بیل، موتیه و موکره، و همه در شکل گیاه بهم شبیهند و در ممالک هند و بنگاله بسیار بهم میرسد و خوشبوست و از آن مانند یاسمین روغن ترتیب میدهند، گیاه آن تا دو ذرع و زیاده میرسد و شاخه های آن انبوه و بعضی مفروش بر روی زمین، و برگ آن اندک نازک و سبزرنگ، و گل آن سفید و خوشبو بویژه در شب، طبیعت آن گرم و تر و سرد نیز گفته اند، برای دفع صفرا و تسکین حرارت و قی ّ و فواق و جنون نافع، و بوییدن آن مقوی دل و دماغ است، (از مخزن الادویه)، و نیز رجوع به ص 278 همان کتاب شود
گل گیاهی هندی است و آن سه گونه میباشد، رای بیل، موتیه و موکره، و همه در شکل گیاه بهم شبیهند و در ممالک هند و بنگاله بسیار بهم میرسد و خوشبوست و از آن مانند یاسمین روغن ترتیب میدهند، گیاه آن تا دو ذرع و زیاده میرسد و شاخه های آن انبوه و بعضی مفروش بر روی زمین، و برگ آن اندک نازک و سبزرنگ، و گل آن سفید و خوشبو بویژه در شب، طبیعت آن گرم و تر و سرد نیز گفته اند، برای دفع صفرا و تسکین حرارت و قی ّ و فواق و جنون نافع، و بوییدن آن مقوی دل و دماغ است، (از مخزن الادویه)، و نیز رجوع به ص 278 همان کتاب شود
پاافزار، کفش، نوعی از پاافزار و جوراب است، (تتمۀ برهان)، چموش: هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان درهم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه بود و استطاعت پای پوشی نداشتم تا بجامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم، (گلستان)
پاافزار، کفش، نوعی از پاافزار و جوراب است، (تتمۀ برهان)، چموش: هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان درهم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه بود و استطاعت پای پوشی نداشتم تا بجامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم، (گلستان)